عفو گناهم
در غمش هر شب به گردون پيک آهم ميرسد
صبرکن، اي دل! شبي آخر به ما هم ميرسد
شام تاريک غمش را گر سحر کردم چه سود؟
کز پس آن نوبت روز سياهم ميرسد
صبر کن گر سوختي اي دل! ز آزار رقيب
کاين حديث جانگداز آخر به شاهم ميرسد
گر گنه کردم، عطا از شاه خوبان دور نيست
روزي آخر مژدهي عفو گناهم ميرسد